بعد از زمان حضرت موسي، بزرگان مذهبي يهود «خاخام» راجع به تورات بحثهايي كردند و نظرياتي داده و يا آن را تفسير كردند. اولين خاخامي كه دست به اين كار زد در سال 232 ميلادي بود و سپس خاخام ديگري در سال 501 ميلادي تفسيري ديگر نوشت و تا سال 1458 ميلادي از طرف عده اي ديگر، تفاسير و تعبيرهاي ديگري عنوان شد كه همه آنها به صورت پراكنده نزد افراد بود. در اين سال خاخامي به نام يوخاس با چند كتاب كه خودش با تفاسير مخصوص به خود نوشت، سعي در جمع آوري مطالب پراكنده قبلي كرد و آنچه كه خود نوشته و همه آن مطالبي را قبلاً نوشته شده بود، در يك كتاب به نام «تلمود» جمع آوري كرد. كلمه تلمود مركب از دو كلمه «تل» به معني تعليم و آموزش است و «مود» به معني ديانت و روي هم معني آن «آموزش و تعليم و ديانت» مي باشد.
به روايت ديگر، تلمود واژه ايست آرامي مشتق از عبري به معناي آموزش «تعليم» كه از «تلمذه ـ شاگردي» مشتق شده و است. در شريعت يهوديان تملود را «سنت» يا تورات شفاهي يهود مي شمارند كه سخنان يا كردارهاي بزرگان و تقاسير خاخامها را در بر مي گيرد. در مقابل شريعت مكتوب، تلمود شامل مجموعه اي از قوانين و احكام توصيه هاي سياسي و حقوقي و مدني و ديني يهوديان است همراه با شرح آنها كه در ابتداي امر به طور شفاهي ميان رهبران دين و پيروان آنها رد و بدل مي شد. پس از آن، بر آن افزوده شد و محدوده آن با افزايش شرحها و اضافه وسيعتر گشت و بنابراين تكيه بر كلام شفاهي غير ممكن شد و گروهي از احبار يهودي مسئوليت تدوين آن را به عهده گرفتند و تلمود را به وجود آوردند كه يهوديان مومن همه جا آن را معتبر مي دانند.



تلمود، دو نوع است:
تلمود مقدسي يا اورشليمي منتسب به بيت المقدس، و تلمود بابلي منتسب به بابل. تلمود بيت المقدس (تلمود فلسطيني) را خاخام هايي از بيت المقدس در اوايل قرن پنجم گرد آوردند كه نام «امورايم» يا مفسران به آنها داده مي شد، در حالي كه تلمود بابلي را بزرگ اجباره شهر سوره نزديك بغداد كه راشي يا رب أشي ناميده مي شود آغاز كرد و احبار ديگري در اوايل قرن ششم ميلادي آن را تمام كردند. اين تلمود شامل سي شش مبحث به زبان آرامي است و برخي شرحها نيز به زبان عبري نوشته شده است كه نزديك به 2947 صفحه مي شود. تلمود بابلي در مقايسه با تلمود مقدسي، علي رغم كمي تعداد مبحثها (در تلمود بيت المقدس 39 مبحث است) بسيار مفصلتر است و تقريباً چهار برابر آن مي باشد، چون متن تلمود فلسطيني (مقدسي) كاملاً محفوظ نمانده. اين كتاب در ميان يهوديان طرفدار بيشتري دارد، و مرجع معتبري مي باشد.
اين تلمود از شش بخش و شصت و سه مبحث تشكيل مي شود و پانصد و بيست و چهار فصل تقسيم مي گردد. سبك نوشتن آن ـ گرچه عبري است ولي ظاهري كنعاني دارد. تا حد زيادي از سبك نوشتن در زبان آرامي تاثير پذيرفته است، و بسياري از واژه هاي آرامي، لاتين، فارسي، يوناني در آن ديده مي شود و گاهي تلمود به معني گمارا به كار مي رود.
تلمود Talmud را به دو قسمت تقسيم كرده اند:
1-
مشنا:
مشنا Mesna كه متن شريعت شفاهي و به زبان عبري است و آن مجموعه قوانين سياسي ، ديني، حقوقي يهوديان است. مشنا نيز به شش بخش تقسيم مي شود و آن: بذرها است كه شامل اصول عبادات و در پي آن مقررات كشاوزي است، و فصول است كه درباره جشنهاي يهوديان مي باشد، و فساد است كه در آن قوانين زناشويي و طلاق ونذرها و وصايا آمده است، و مجازاتها است كه شامل مسايل كلي قانون گذاري مدني و جزايي و اداره حكومت مي باشد، و مسايل مقدسه است كه بحثي است درباره قربانيها و مسايل مربوط به معبد بيت المقدس، و طهارت است كه بحث درباره پاكيزگي و نجاست است. در اين مبحثها تنها اصول كلي ياد شده اند و درباره آنهامناظره يا مذكره اي نيامده است و تنها بر فصل 5 و 36 آن گمارا نوشته شده. تاليف مشناي كنوني عملاً كار يهوداي اول (135/220م) بوده است.
2-
گمارا:
گمارا به زبان آرامي، كه نوعي تفسير و ذيل بر مشنا به شمار مي رود. و آن مجموعه اي است از شرحها و حاشيه ها كه اصول مشنا را بيشتر مي شكافد و براي مطابقت آن حالاتي فرضي يا واقعي كه پيش از آن مردان دين درباره آن بحثي نكرده باشند، ارايه مي نمايد در مطرح كردن حالتهاي فرضي يا واقعي ياد شده ضرب المثلها يا حكاياتي نيز به كار برده مي شود.
گرچه منظور اصلي گمارا توضيح متن مشنا بود است ولي مقدار فراواني اطلاعات در موضوعات مختلف دارد. قسمتهاي حقوقي گمارا را «هلاخا» و قسمت ادبي آن را «هگادا» مي نامند.
روشن است كه تلمود در ايجاد مساله تعصب قومي در ميان يهوديان نقش مهمي داشته است، به ويژه آنان كه خواندن آن را بر تورات ترجيح مي دهند و به آن بيشتر باور دارند. تلمود مردم را به يهودي و غيريهودي تقسيم مي كند. در حالي كه آزار رسانده به يهودي را تحرمي مي كند، دزدي اموال غيريهوديان وتصرف و اشغال املاك آنان و دست درازي به ناموس آنها و بردن حيوانات آنها را حق يهوديان و راه تقرب به خدا مي داند.
در تلمود قديمي از حضرت مسيح (ع) و مسيحيت بدگويي شده بود. ازجمله آن كه او يهودي مرتد كافري بود و تعليمات او كفر صريح است و مسيحيان نيز مانند او كافرند، و مادر او به طور نامشروع از سربازي به نام بندارا آبستن شد. احبار يهودي كه در 1631 م در لهستان جلسه گرفتند به اهميت اين مساله پي بردند و آن كلمات و عبارتهايي كه به حضرت مسيح و مسيحيت بد مي گفت، حذف كردند و جاي آن را خالي گذاشتند و متفق شدند كه همان مطالب را به طور شفاهي تنها به شاگردان مدرسه هاي ديني تلقين كنند. شدت علاقه يهوديان افراطي به تلمود، آنها را واداشته تا بگويند مطالعه تورات فضيلتي است كه ثوابي ندارد، اما مطالعه مشنا مستوجب ثواب خواهد بود ولي بزرگترين فضليتها از مطالعه گمارا به دست ميآيد. به طور خلاصه تلمود ميراث نژادي و ديني يهوديان است.

چند عامل باعث شد كه يهوديان به تلمود پايبند شوند. يكي از آنها حمله هايي است كه در طول تاريخ از طرف غير يهوديها به آن وارد شده است يكي ديگر از آنها احكامي است كه پاپها در سالهاي 1320، 1415، 1503 در مورد سوزاندن تلمود صادر كردند.


براى اينكه بيشتر به خود پرستى و آرمانهاى ضدّ انسانى يهود پى ببريم خوب است چند جمله‏اى از اين كتاب ( تلمود ) را به دقّت مطالعه كنيم:
الف ـ روز دوازده ساعت است :
در سه ساعت اوّل آن خداوند شريعت را مطالعه مى‏كند.
در سه ساعت دوّم احكام صادر مى‏نمايد.
در سه ساعت سوّم هم جهان را روزى مى‏دهد.
در سه ساعت آخر روز هم با حوت دريا كه پادشاه ماهيها است به بازى مى‏پردازد.
-
هنگامى كه خداوند امر كرد (هيكل) را خراب كنند خطا كرده بود به خطاى خويش اعتراف كرده و به گريه در آمد (العیاذ بالله) و گفت: واى بر من كه امر كردم خانه‏ام را خراب كنند و هيكل را بسوزانند و فرزندان مرا تاراج نمايند.
-
خداوند، از آن كه يهود را به چنين حالى گذاشته سخت پشيمان است و هر روز لطمه به صورت خود مى‏زند و زار زار گريه مى‏كند، گاهى از چشمانش دو قطره اشك به دريا مى‏چكد و آن چنان صدا مى‏كند كه تمام اهل جهان صداى گريه آن را مى‏شنوند و آبهاى دريا به تلاطم و زمين به لرزه در مى‏آيد.
-
هرگز خداوند از كارهاى ابلهانه و غضب و دروغ بركنار نيست.

ب ـ قسمتى از شياطين، از فرزندان آدم هستند، آدم زنى داشت از شياطين به نام (ليليث) كه مدّت130 سال همسر آدم بود، شياطين از نسل او متولد شدند!!
-
(و نیز حواء در اين مدّت130 سال جز شيطان فرزندى نزائيد زيرا او هم همسر يكى از شياطين شده بود.
-
انسان مى‏تواند شيطان را بكشد به شرط اين كه خمير نان عيد را نيكو به عمل آورد.

ج ـ ارواح يهود، از ارواح ديگران افضل است، زيرا ارواح يهود جزء خداوند است! همچنان كه فرزند جزء پدرش مى‏باشد، روحهاى يهود نزد خدا عزيزتر است زيرا ارواح ديگران شيطانى و مانند ارواح حيوانات است.
-
نطفه غير يهودى، مثل نطفه بقيه حيوانات است!

د ـ بهشت مخصوص يهود است و هيچ كس به جز آنها داخل آن نمى‏شوند، ولى جهنم جايگاه مسيحيان و مسلمانان است و جز گريه زارى چيزى عايد آنها نمى‏گردد زيرا زمينش از گل و بسيار تاريك و بدبو است.
-
پيامبرى به نام مسيح نيامده است و تا نسل اشرا يعنى (غير يهود) منقرض نشود، ظهور نخواهد كرد و هر وقت كه او بيايد زمين خمير نان و لباس پشمى مى‏روياند، در اين وقت است كه سلطه و پادشاهى يهود باز گشته و تمام ملّتها مسيح را خدمت خواهند كرد . آن زمان هر يهودى، دو هزار و هشتصد برده و غلام خواهد داشت.

هـ ـ بر يهود لازم است، كه املاك ديگران را خريدارى كند تا آنها صاحب ملك نباشند و هميشه سلطه اقتصادى براى يهود باشد.
-
چنانچه غير از يهودى بر يهود تسلط پيدا كند، يهود بايد بر خود گريه كند و بگويد: واى بر ما، اين چه ننگى است كه ما زير دست و جيره خوار ديگران شده‏ايم.
-
پيش از آن كه يهود نفوذ و سلطه كامل خود را بدست آورند لازم است جنگ جهانى برپا و دو ثلث بشر نابود شود، در مدّت هفت سال يهود، اسلحه‏هاى جنگ را خواهد سوزانيد و دندانهاى دشمنان بنى اسرائيل به مقدار بيست و دو ذرع كه تقريبا هزار و سيصد و بيست برابر دندانهاى عادى مى‏شود! از دهانشان بيرون خواهد شد.
-
هنگامى كه مسيح حقيقى پا به عرصه وجود گذارد، يهود آنقدر ثروتمند و مال خواهند داشت كه كليد صندوقهايشان را بر كمتر از سيصد الاغ حمل نتوان كرد!

و - كشتن مسيحى از واجبات مذهبى ما است و پيمان بستن با او، يهودى را ملتزم به اداء نمى‏كند.
-
رؤساى مذهب نصرانى و هركه دشمن يهود است بايد در روز سه مرتبه او را لعن كرد.
-
(يسوع ناصرى(منظورشان حضرت عیسی علیه السلام است) كه ادعاى پيامبرى كرده و نصارى گولش را خوردند، با مادرش مريم كه او را از مردى به نام (بندارا) به زنا آورده بود(العیاذ بالله) ، در آتش جهنم مى‏سوزند.
-
كليساهاى نصارى كه در آن سگهاى آدم نما به صدا در مى‏آيند به منزله زباله خانه است.

ز ـ اسرائيلى در نزد خداوند بيش از ملائكه محبوب و معتبر است. اگر غير يهودى، يك يهودى را بزند چنان است كه به عزت الهيه جسارت كرده است و جزاى چنين شخصى جز مرگ چيز ديگرى نيست و بايد او را كشت.
-
اگر يهود نبودند، بركت از روى زمين برداشته مى‏شد و آفتاب ظاهر نشده و باران نمى‏باريد.
-
همچنان كه انسان بر حيوانات فضيلت دارد، يهود بر اقوام ديگر فضيلت دارند.
-
نطفه‏اى كه از غير يهودى منعقد مى‏شود، نطفه اسب است.
-
اجانب مانند سگ هستند و براى آنها عيدى نيست زيرا عيد براى اجنبى و سگ خلق نشده است.
-
سگ افضل از غير يهودى است، زيرا در اعياد بايد به سگ نان و گوشت داد، ولى نان دادن به اجنبى حرام است.
-
هيچ قرابت و خويشى بين اجانب نيست، مگر در نسل و خاندان الاغ قرابتى است؟
-
خانه‏هاى غير يهودى به منزله طويله است.
-
اجانب دشمن خدا و مثل خنزير و قتلشان مباح است.
-
اجانب براى خدمت كردن يهود به صورت انسان خلق شده‏اند.
-
يسوخ مسيح كافر است زيرا از دين مرتد گشت و به عبادت بُت پرداخت و هر مسيحى كه يهودى نشود بُت پرست و دشمن خدا خواهد بود، از عدالت خارج است و انسانى كه بر غير يهود كوچكترين ترحمى روا دارد، عادل نيست.
-
غش و خدعه كردن با غير يهودى منع نشده است.
-
سلام كردن بر كفار (كسانى كه يهودى نيستند) اشكال ندارد به شرط آن كه سِرّا او را مسخره كرده باشد.

ح ـ چون يهود با عزت الهيه مساوى هستند، بنا بر اين تمام دنيا و هرچه در اوست ملك آنها مى‏باشد و حقّ دارند كه بر آن تسلط كامل يابند، دزدى از يهودى حرام است و از غير يهودى جايز مى‏باشد، چون اموال ديگران مانند رملهاى دريا است و هركس زودتر برآن دست گذاشت او مالك است.
-
يهود مانند زن شوهردار هستند و همچنان كه زن در منزل به استراحت مى‏پردازد و شوهر، خرجى او را مى‏دهد بى‏آن كه در كارهاى خارج از منزل با او شركت كند، يهود هم به استراحت پرداخته و ديگران بايد آنها را روزى بدهند.

ط ـ هرگاه يهودى و اجنبى شكايت داشته باشند بايد حقّ را بجانب يهودى داد اگرچه بر باطل باشد.
-
براى شما جايز است كه مأمورين گمرگ را غش بنمائيد و براى او قسم دروغ خوريد... از خاخام (صموئيل) ياد بگيريد، صموئيل از مرد اجنبى كاسه‏اى از طلا به قيمت چهار درهم خريدارى كرد، در حالى كه فروشنده نمى‏دانست كه آن طلا است. با اين حال يك درهمش را دزديد!
-
ربودن اموال ديگران بوسيله ربا مانعى ندارد، زيرا خداوند شما را به ربا گرفتن از غير يهودى امر مى‏فرمايد
-
به كسانى كه يهودى نيستند قرض ندهيد مگر آن كه نزول بگيريد در غير اين صورت، قرض دادن به غير يهودى جايز نيست و ما مأموريم كه به آنها ضرر برسانيم.
-
حيات و زندگانى ديگران ملك يهود است، چه رسد به اموال آنها! هرگاه غير يهودى احتياج به پول داشته باشد آن قدر بايد از او (ربا) و نزول گرفت كه تمام دارائى خود را از دست بدهد.

ى ـ غير يهودى هرچند صالح و نيكوكار باشد، او را بايد كشت.
-
حرام است غير يهودى را نجات بدهيد، حتّى اگر در چاهى بيفتد بايد فورا سنگى بر در آن گذاشت!
-
اگر يكى از اجانب را بكشيم مثل اين است كه در راه خدا قربانى كرده‏ايم.
-
اگر يك نفر يهودى كمكى به غير يهودى بكند گناهى نابخشودنى مرتكب شده است.
-
اگر غير يهود در دريا در حال غرق شدن است، نبايد نجاتش بدهى، زيرا آن هفت ملتى كه در زمين (كنعان) بودند و بنا بود يهود آنها را به قتل برساند همه آنها نابود نشدند و ممكن است آن شخصى كه در حال غرق شدن است از آنها باشد.
-
تا مى‏توانيد از غير يهود بكشيد و اگر دستتان به كشتن او رسيد و او را نكشتيد، مرتكب خلاف شده‏ايد.
-
هلاك كردن مسيحى ثواب دارد و اگر كسى نمى‏تواند او را بكشد لااقل سبب هلاكتش را فراهم نمايد.
-
كسانى كه مرتد شوند، اجنبى و اعدامشان لازم است مگر آن كه براى خدعه به ديگران مرتد شده باشند.

ك ـ تعدّى كردن به ناموس غير يهودى مانعى ندارد، زيرا كفار مثل حيوانات هستند و حيوانات را زناشوئى نيست.
-
يهودى حقّ دارد، زنهاى غير مؤمنه را به غصب بربايد و زنا و لواط به غير يهودى عقاب و كيفرى ندارد.
-
كسى كه در خواب ببيند كه با مادرش زنا مى‏كند حكيم و خردمند خواهد شد و كسى كه ببيند كه با خواهر خود جمع شده است نور عقل نصيبش مى‏گردد.
-
براى يهودى مانعى ندارد تسليم اميال و شهوات خويش شود.
-
هرگاه يهودى در نزد زن خود با زنى زنا كند زن او حقّ ندارد مانع او شده يا آن كه بر عليه او شكايت كند.
-
لواط با زن جايز است، زيرا زن مانند گوشتى است كه آن را از بازار خريدارى مى‏كنيد و به هر طور كه بخواهيد آن را تناول مى‏كنيد.

ل ـ قسم خوردن جايز است، خصوصا در معاملات با غير يهود.
-
اصولاً قسم خوردن براى قطع نزاع تشريع شده است امّا نه براى كفّار، زيرا آنها انسان نيستند.
-
جايز است انسان شهادت زور بدهد، چنانچه لازم است اگر مى‏توانيد بيست قسم دروغ بخوريد ولى برادر يهودى خويش را در معرض خطر قرار ندهيد.
-
بر يهود واجب است روزى سه مرتبه مسيحيان را لعن كنند و دعا كنند تا خداوند آنها را نابود سازد.
-
بر ما لازم است كه با نصارى، مانند حيوانات معامله كنيم.
-
كليساهاى نصارى، خانه گمراهان است و خراب كردن آنها ضرورى و واجب است.

م ـ ملّت برگزيده خداوند مائيم و لذا براى ما حيوانات انسانى خلق كرده است زيرا خدا مى‏دانست كه ما احتياج به دو قسم حيوان داريم، يكى حيوانات بى‏شعور مانند بهائم و حيوانات غير ناطقه و ديگرى حيوانات ناطقه و با شعور مانند مسيحيان و مسلمانان و بودائيان و براى آنكه بتوانيم از همه آنها به اصطلاح سوارى بگيريم، خداوند ما را در جهان متفرق ساخته است و لهذا ما بايد دخترهاى زيبا و خوشگل خود را به پادشاهان و وزرا و شخصيّتهاى برجسته يهود به تزويج در آوريم، تا بوسيله آنها بر حكومتهاى جهان، تسلط داشته باشيم!


جالب است که بدانیم یهودیان این اراجیف را از تورات بیشتر قبول دارند . چنانکه (گرافت) مى‏گويد: بدانيد كه گفتار خاخام از گفتار پيامبر بالاتر است .

منبع : شمیم ظهور